ما و این روزها
روزهای خاص در هر سال، مثل روزهای جشن، ماتم و یا حتی تعطیل موقعیتهای مناسبیاند برای اینکه یه مقدار از خودمون بخواهیم بیشتر فکر کنیم. این فکر نکردن یکی از آفات جامعه ماست و اگه دقت کنیم میبینیم از کوچیک تا بزرگمون خیلیها به این مشکل مبتلا هستن.
روزمرگیها و آشفتگیهای زندگی مدرن توی روزهای هفته، خصوصا برا اونایی که کار خارج از خونه دارن یا اگه توی خونه هستن هم معتاد به تلویزیون و تلفن و اینترنت هستن، جایی برای تفکر باقی نمیذاره. خیلی از کارامون رو روی عادت انجام میدیم و خیلیهاشون اصلا شدهاند عملی غیرارادی! (چند وقته دارم فکر میکنم بدون اینکه حواسم باشه، فلان چراغ رو خاموش میکنم و بعد فقط سه ثانیه بعدش اصلا نمیدونم خاموش کردهام یا نه، ولی میبینم ناخودآگاه خاموشش کردهام!! یعنی کاملا غیرارادی بوده). مشکل این شیوه از زندگی اینه که به هرحال یه روز احساس خلا میکنیم. یه روز از بیمحتوایی کارهایی که انجام میدیم یا حتی شاید بیمحتوایی و کم عمق بودن خودمون بدمون میآد. یه روز دلمون پشت پا زدن به همه چیز خواهد خواست و اونجوری گاهی خطر افسردگی و پوچی هم میره. به همین خاطر خوبه توی روزهایی که میتونیم خودمون رو عادت بدیم به فکر کردن. یه کم از این تحلیلهای روزمره و همهجایی و منفی و غرغرویی خودمون رو بکشیم کنار و برا خودمون فکر کنیم.
مثلا این روزهای عزا، نذاریم همه ذهنمون بشه پیدا کردن ریا و دورویی آدمها، قیافه عزادارها، تناقض میان شرکت در این مراسم و کارهای دیگرشون، یا هزارتا غر و ایراد دیگه. به خودمون بگیم اینجور فکرا همیشه قابل دسترسیاند و کافیه در مغز رو یهکم وا بذاریم هجوم میآرن توی ذهن. از خودمون بخواهیم عمیقتر و متفاوتتر فکر کنیم. اینکه آزادمردی یعنی چه؟ اینکه وایسادن روی عقیده تا جایی که بدونی جون خودت و خانواده و یارات رو سرش میدی یعنی چه؟ اینکه ببینیم چرا آدما دوست دارن برا امام حسین عزاداری کنن؟ اینکه چطور میشه از این فرصتها برا انجام یه کار خیر و با نیت پاک برا آخر و عاقبت خودمون استفاده کنیم؟ اینکه چطور باید این دو روز تعطیلی رو مثل روزهای عادی هفته نگذروند و حداقل با آرومتر بودن و عمیقتر بودن خودمون، اونو متفاوت کرد؟ و دهها فکر خوب دیگه
از این فرصتها استفاده کنیم. توی قرآن خدا بارها از افسوس آدمهایی میگه که یک درصد هم احتمالش رو نمیدادن که فرصتشون توی این دنیا تموم بشه و وقتی میشه دیگه هیچ کاری نمیتونن بکنن... و این پیام یاسآوری نیست. اتفاقا تلاش برا استفاده لحظه به لحظه از عمر و زندگیمونه. چیزی که الان فهمیدهاند مهمترین اثر روی شادی و احساس مفیدبودن انسان داره.
[دست] کاملا مطلب قابل تاملیست....
ديشب ذهنم مشغول بود كه چطور هر كدوم از ما ميتونيم يه حرمله باشيم كه گلوي علي اضغرهاي زيادي رو از آب كه هيچ، از نان و علم و ادب و محبت، ببريم و جدا كنيم.اينكه چه رفتاري انجام ميديم كه با حرمله جايگاهمون يكي ميشه.اينكه الان كه جنگ نيست،ظاهرا به بدي حرمله نيستيم و بچه ها هم به مقام علي اصغر نميرسن.اما چه مثالهاي عيني آدم ميتونه بياره كه كارهامون همان اثر را در زندگي امروزه داشته باشه و اينكه اگر يه روز كسي بياد تاريخمان را بخواند يا قضاوتمان كند، به اين نتيجه برسه كه ما چقدر كوتاهي كرديم و اون وقت به خيال خودمان مجلس روضه هم ميريم. واقعا درست ميگيد.كاش كمي بيشتر فكر كنيم.هر كسي در هر جايي كه هست.
کلا یک مرد امیوارید. خوش بینی زیبایی دارین.
هدر نرفت ز پرتاب چله ها تیری امیر علقمه ازبس که قد و بالا داشت... التماس دعا [گل]
دوست دارم این روزها فقط به عنایت اون بزرگوارا به آدمهای کم وکوچیک وگناهکارمثل خودم فکرکنم. به این فکرکنم که با همه بدیهامون،دوستمون دارن. ومی بینن مارو... این خیلی قشنگ وخوب وامیدوارکننده ست. مگه نه؟
حسین نگهدار شما و آدمایی مثل شما . از این که همیشه در من حس مثبتی به وجود میاورید و جور دیگر دیدن و زندگی کردن را یاد آوری میکنید ممنونم.
سلام... چقدر اين پست با افكار اين روزهايم همخواني داشت ... ممنونم [لبخند][گل]
[لبخند][گل][گل][گل][گل]